هورمون و ذهن...

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

زبانه ی آتش...

یه پسربچه ای بود...ته تغاری...شیطون و بی خیال و تو فضا....همیشه به بازی و کوچه و ... بعد دو تا از عزیزترینهاش به فاصله ی چند سال از هم جلوی چشمش جون دادن.... اول ساکت شد...بعد شکست...بعد بی حس شد...بع هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

تجربه..

هر کس تو زندگیش یه مسیری رو میره... تو یه فرهنگ و جمع و خانواده و گروهی بزرگ میشه... برای همین جنبه های رشد و عدم رشد آدمای مختلف با هم فرق داره... اگه یه روزی گذر دو تا آدم به هم افتاد بهترین راه این هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

شعرِ تر...

ای همدم روزگار چونی بی من؟ ای مونس و غمگسار چونی بی من؟ من با رخ چون خزان زردم بی تو.، تو با رخ چون بهار چونی بی من؟ ای زندگی تن و توانم همه تو ،جانی ... ای دل و جانم همه توتو هستی من شدی از آنی همه هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 6 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

ثمر...

امروز رفتم برای دوستم گل خریدم...
دوستی که برای رسیدن به شادی امروزش ذره ذره جلوی چشمای من اب شده بود توی این سالا...
رفتم یه دسته گل خیلی خوشگل و در عین حال با قیمت ارزون و دانشجویی خریدم....همه میگفتن اینجا قیمت گل خانه بر اندازه....عجیبه که نبود....
گل رو از طرف جمع دوستان تقدیم کردم و ته دلم این شادی رو برای خودم هم از خدا خواستم....
خدایا....تو باش اون کسی که برای من دسته گل میخره...تو باش اونی که شاهد لحظه لحظه های منه....تو دوست من باش....
هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

خلاصه ی اخبار...

1. در حالی که جشن فارغ التحصیلی در حیاط دانشگاه برقرار بوده و هوا ابر و بارون...یکی همون بغل خودشو پرت میکنه تو طبقه -7...و خدایا نزدیک شو به بی پناهی و بی صبری و ناامیدی های ما... 2. من دلم کوچیکه.. هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

روزمره ی پربار....

قرار بود برای تولد یکی از بچه ها جای هدیه براش کشک بادمجون درست کنم....چون اینجا قحطی لبنیاته چه برسه به کشک....قحطی غذا هم هست چه برسه به کشک و بادمجون....خلاصه شنیدم قراره ده نفر جمع شن اون لحظه.... هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

بی ثباتی دهر....

یادم باشه یه روزی شاید تو یه جمعی باشی که بهت بگن اصلا باهوش نیستی.... بعد همون توی ثابت بری تو یه جمع دیگه ای که تو کف هوش و اطلاعاتت بمونن.... یادم باشه یه روزی ممکنه با دل شکسته برگردی به خدا بگی ا هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

گیج گشتگان...

وقتی یه کاری میکنی...هر کس از راه رد میشه یه نظری میده....یکی میگه خوب کردی...یکی میگه این چه غلطی بود کردی... حتی اگه با خودت تنها هم مشورت کنی هم ممکنه فرداش نظرت یه چیز دیگه باشه... اینه که گیجی.. هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

نیمه ی پنهان....

تو هال دانشگاه منتظر واستاده بودم و برای خودم اسمونو نگاه میکردم... یه زن و مردی اومدن سمتم و یه کاغذ دادن دستم...زنه بهم گفت تو مسلمونی دیگه درسته؟ گفتم آره....گفت خوب پس تو این سخنرانی شرکت کن اگه د هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 0:56

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه